setare joooonisetare jooooni، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره

ستاره آسمون من

تولد مامان نی نی ناز

سیلام راستی یه چیزی یادم اومد گفتم بگم بعد برم - - - - بگم؟ - - - می گم ولی بهش نگید تا من خودم اول بهش تبریک بگم باشه؟ خوب گوشتونو بیارین:امروز تولداجیمه مامانه نی نی ناز.....هییییییییییس الان می شنوه آرووووم حالا ببینید می خوام چیکار کنم: ***ابجی جونم تولدت مبارک***   هوووووووووووووووراااااااااااااااا بزن به افتخارش اینم واسه آبجیه گلم             ...
25 مرداد 1390

خاطرات دیشب

  سیلام سیلام موچمول خاله خوفی گلم؟ میدونم جات تنگه ولی باید یه خولده دیگه صبر کنی الهی خاله قربونت بره خوب عزیز خاله می خوام خاطرات دیشب رو برات بنویسم دیشب دایی هادی و زنش (زن دایی فروغ)اومدن خونمون از اونجایی که دختر و پسر عمه هامم (انیس،مبینا،احمد) خونموونن ما مثل همیشه شیطنت رو شروع کردیم. جات خالی نانازم تا صبح خندیدیم من از خاطرات عاشقیه دایی هادی و زن دایی فروغ می گفتم همه می ترکیدن از خنده بعدشم دایی هادی شروع کرد دوران نوجوانی شو تریف کردن خاطرات روزی رو که برای اولین و آخرین بار قلیون کشید اینقد خندیدیم اینقد خندیدیم که نگوووووووووووو.. جیگرم صبح که از خواب بیدار شدم دیدم دایی اینا رفتن کلی خورد تو حالم آخه واسه ا...
22 مرداد 1390